به نام خدا
عرض سلام خدمت دوستان
کارگاه اول: شهر بازیافتی
شرکت کنندگان: ۵ نفر در گروه ۵ تا ۷ سال، ۵ نفر در گروه ۸ تا ۱۲ سال
بعد از اشنایی اولیه با بقیه ی شرکت کنندگان و مربیان، از کودکان خواسته شد تا در مورد کاردستی که میخواهند درست کنند تصمیم بگیرند. کودکان ۵ تا ۷ سال به اتفاق تصمیم گرفتند که فرودگاه بسازند. قسمت بازرسی امنیتی، برج مراقبت، آشیانه هواپیما ها، و هواپیما ها با استفاده از وسایل دورریختنی و تزیینی موجود و خلاقیت بچه ها ساخته شد. در نهایت بچه ها قسمت های مختلف فرودگاه را روی یک مقوای بزرگ نصب کردند و باند فرودگاه را نیز ساختند. شیرین ترین قسمت کار بازی در این فرودگاه بود، صدای خنده وشادی بچه ها برای همه لذت بخش بود. البته گاهی هم برای حل مسیله نیاز به دخالت بزرگتر ها بود. بچه ها نوبتی مسافرانشان را از قسمت بازرسی رد میکردند و به نوبت سوار هواپیما میشدند. هواپیماها به صف بعد از اجازه از برج مراقبت از روی باند پرواز میکردند.
بچه های بزرگتر اما هر کدام برای خود پروژه ای تعریف کردند. یکی از بچه ها روبات، تفنگ، اتوبوس، و جارو برقی درست کرد. دو تا از بچه ها محل زندگی خودشان را درست کردند، ساختمان، ماشین، و درخت در یک روز برفی. بچه ها تا توانستند به جزیتات توجه کردند، برای خانه ها پرده نصب کردند و انها را تزیین کردند. یکی دیگر از بچه ها استخری درست کرد و نفر اخر یک آلاچیق. در نهایت با کنار هم گذاشتن خانه ها، استخر، و آلاچیق امکانات تفریحی و ورزشی ساختمان ها تکمیل شدند.
در زمان خوراکی و استراحت در مورد مفهوم بازیافت و مدت زمان بسیار طولانی لازم برای بازگشت دوباره ی بعضی از مواد به طبیعت بحث شد.
بعد از اتمام کارگاه ۴ نفر از بچه های برای آماده سازی کارگاه رنگ کمک دادند و کاغذ ها را روی دیوار ها چسباندند.
کارگاه دوم: رنگ
شرکت کنندگان:۱۱ کودک
کارگاه با خواندن شعر سلام سلام بچه ها و معرفی شرکت کنندگان و مربیان در محیطی شاد اغاز شد. بچه ها ابتدا در مورد نماد مورد علاقه خود نقاشی کردند و رنگ مورد علاقه ی خود را با یک دایره مشخص کردند ( قرمز، نارنجی، سبز، بنفش، صورتی، … ). در ادامه به بچه ها گفته شد که فقط سه رنگ اصلی تهیه شده و از انها مشورت خواسته شد که چه کنیم. پیشنهاد بچه ها مخلوط کردن رنگها بود. بچه ها به گروه های کوچک تر تقسیم شدند و تمام رنگهای اصلی در اختیارشان قرار گرفت تا با مخلوط کردن رنگها به رنگ مورد علاقه ی خود برسند. از انجایی که قلمو در اختیار بچه ها نبود، به ناچار باید از دستهای خود استفاده میکردند. بسیاری از بچه ها نگران کثیفی دستها و لباس هایشان بودند اما کم کم رنگها از مچ دستشان بالاتر رفت و از بازی با رنگ لذت بردند.
بعد از کمی بازی با رنگ ها و مخلوط کردنشان، بچه ها با مفهوم چاپ کردن اشنا شدند. با استفاده از سیب زمینی و بامیه بچه ها شروع به مهر زدن و چاپ کردن کردند. بعد از مدتی علاقه مند شدند که با استفاده از مهر ها و دستهای خود نیز تصویر خلق کنند. بازی کارگاه هم مرتبط با رنگها بود. بچه ها بعد از خواندن شعر گرگ رنگی و اعلام رنگ مورد نظر فرصت داشتند تا به سرعت رنگ اعلام شده را در جایی از اتاق یا وسایل پیدا کنند. این بازی برای بچه ها بسیار لذت بخش بود.
در زمان بازی و خوراکی بچه ها، اتاق برای نقاشی روی دیوار آماده شد (کاری که بچه ها از ابتدا مشتاق آن بودند). بچه ها بعد از ساختن رنگهای مورد نیازشان، با استفاده از انگشتان و در نهایت اسفنج و یونولیت روی قسمت های مشخص شده نقاشی کردند. بعضی از بچه ها از این کار سیر نمیشدند اما بعضی زودتر دست کشیدند. در نهایت بچه ها به بیرون آمدند و با استفاده از تلمبه بادکنک های شان را باد کردند و حسابی مشغول بازی شدند.
عکس ها به صورت جدا در این لینک آپلود شده است.
با تشکر
زینب صباغ