الّلهُمّ وفّقنی فيه لِمُوافَقةِ الابرَار
وَ جَنِّبنی فيه مُرافقةَ الاشرَار
وَ آوِنی فيه بِرَحمَتِک إلی دَارِ القَرَار
بِإلهيَّتِک يا إلَه العَالَمِين
نيکان چراغ راه مايند
کليدهای بهروزی را از آنان سراغ بايد گرفتن
بهينمردان آيينهداران مايند
در زمانه همسوی آنان بايد بودن
از درس بزرگان آموختهام
که گام در گامجای آنان نهم
تا کامياب شوم و رستگار
و از سخن رهنمايان خود چنين اندوختهام
که دست خويش به ايشان دهم
تا خوشبخت گردم و کامکار
خداوندا !
مرا از همگامی با نيکمردان بهرهمند کن
و در همسويی با آنان سزامند
دوستی با بَدان مايهی زبونی من است
و موجب سرنگونی من
اگر با آنان گام زنم
اگر با آنان نشينم و برخيزم
اگر از آنان بشنوم
و با آنان از دوستی گويم
در پيشگاه تو آبرويی برايم نخواهد ماند
و اگر بَدان را راهبلدِ خود گيرم
و حرف و حديث آنان بپذيرم
کس مرا در شمار دوستانت نخواهد نشاند
امروز مرا از دوستی آنان بپرهيزان
و از مجالس آنان برخيزان
سراپردهی تو سرای آسايش است و بهروزی
و آستان تو بوستان آرامش است و فيروزی
امروز مرا در پردهی مهروزی خود درآر
و از جوار دوستی خويش بهرهمند کن و برخوردار
جهانيان همه، تو را به خدايی میپرستند
و جنبدگان همه، ذات تو را به پاکی میستايند
خدايیات را سوگند
که نيازهای مرا روا کن
و دل و دماغ اين بندهی ناتوان را باصفا