بنام خدا

اولین سخنرانی ادبی از مجموعه سخنرانی های ادبی کانون فرهنگی نور, بعد از ظهر روز شنبه 21 آوریل 2012 , در یکی از سالن های دانشگاه کنکوردیا برگزار شد.
مهران راد، کارشناس ادبیات فارسی , شاعر , نویسنده و مدیر انجمن فرهنگی واترلو در حضور ایرانیان علاقمند به بررسی مقایسه ای شخصیت های موجود در شاهنامه و دیوان حافظ پرداخت.

وی با اشاره به اینکه اکثر شخصیت ها در مجموعه شاهنامه, شخصیت های داستانی بوده و زندگی آنها قابل پیگیری میباشد، در مقابل به برخی شخصیت های موجود در دیوان حافظ مانند شمع، ساقی، پیر مغان، رند اشاره نمود که حضور و بروزی داستانی ندارند و در نتیجه زندگی شخصی آنها قابل پیگیری نیست و در نهایت می توانند نماد یک پدیده یا قشری از جامعه باشند.

وی با اشاره به این تناقض ظاهری و همچنین تفاوت ساختاری شاهنامه و دیوان حافظ، بیان داشت که بر خلاف تناقض موجود میتوان این دو را باهم مقایسه نمود و در حقیقت یکی را از دیگری نتیجه گرفت.

به اعتقاد وی شناسائی دقیق شخصیت های موجود در اشعار حافظ تا حدی پیچیده است و این شخصیت ها را به سه گروه عمده تقسیم بندی نمود:

  1. شخصیت های حقیقی : شخصیت هائی که در زمان حافظ زندگی می کردند و با وی معاشرت داشتند ( شاه شجاع , امیرمبارز الدین مظفر , حاجی قوام و... )، شخصیت هائی که می شود خط زندگی آنها را دنبال کرد.
  2. شخصیت های گزیده : شخصیت هائی که شخص خاصی در زمان حافظ را نمایندگی نمی کنند. ( مانند رند , ساقی ,... )
    بسیاری از کسانی که دیوان حافظ را چه در گذشته و چه در زمان حال مطالعه می کنند بر این باورند که شعرهای دیوان حافظ و جریان سیال تفکر وی از هم گسیخته می باشد. در صورتی که این اشعار از هم گسیخته نبوده و میتوان ویژگی های این گونه شخصیت ها را نه تنها در تک غزل ها بلکه حتی در سر تا سر دیوان حافظ پیگیری نمود. بواسطه همین شخصیت های گزیده است که دیوان و اثر حافظ را میتوان بصورت یک رمان تصور کرد و آن را با رستم و دیگر شخصیت های شاهنامه مقایسه نمود.
  3. شخصیت های نمادین : گروه سوم از شخصیت های موجود در دیوان حافظ شخصیت های نمادین می باشند و از آن جمله میتوان به شمع , زلف , گل , بلبل و ... اشاره نمود.
    آقای راد با اشاره به اینکه یکی از پیچیده ترین شخصیت های دیوان حافظ شمع می باشد به پاره ای از خصوصیات شمع اشاره کرد و افزود : شمع می ایستد، می سوزد، نور میدهد و کمالش در نقصانش می باشد وسابقه ی یک عشق ناکام در کارنامه ی اوست ( دوران همخانه بودنش با عسل ). بنابراین مرتبه عشق شمع را میتوان به مراتب بالاتر از عشق پروانه و بلبل دانست. شخصیت های نمادین دیوان حافظ، انسان هائی را در عالم خیال نمایندگی می کنند و از نظر نحوه ی ارائه به گونه‌ای ظاهر می‌شوند که اوراق دیوان حافظ را تبدیل به یک تابلو نقاشی می کنند.

به اعتقاد وی فردوسی شخصیت های موجود در شاهنامه را از منابع مختلف ( مانند مردم , تاریخ , خدای نامگان و ... ) وام میگیرد و به آنها شخصیتی جدید و بازتعریف شده میدهد؛ مردم با شخصیت های شاهنامه از قبل آشنا بوده و بزرگترین هنر فردوسی «وحدت» بخشیدن به این شخصیت هاست تا در قالب داستان های حماسی هویت ملی ایرانیان را یادآوری کرده و استحکام ببخشد.

وی در ادامه افزود : حافظ نیز مانند فردوسی شخصیت های پراکنده را در دیوان و اشعار خود جمع کرده و با بازتعریف این شخصیت ها بر اساس ارزشها و ضد ارزش ها ، همچون فردوسی سعی در حفظ و یاداوری هویت ملی داشته است. همانطور که شاهنامه پس از فردوسی رنگ وحدت بخش حکیم توس را به خود گرفت و در عین حال روایتی همه گیر , توده ای , عامیانه واز طرف دیگر فاضلانه و مورد پذیرش اهل علم و ادب می شود، در مورد حافظ نیز شخصیت ها در دیوان او رنگ حافظی به خود می گیرند تا به ما می‌رسند در حالی که به صورت های مختلف میان عامه مردم و روشنفکران فراگیر شده اند.

آقای راد سپس به ریشه های ادبیات حماسی پرداخت و ادبیات حماسی را حا صل دو نوع تفکر و نیاز متفاوت دانست .

بر اساس تفکر اول، ادبیات حماسی برای سربازگیری یا تقویت روحیه دفاع از مرز وبوم ایجاد شده و هدف آن تربیت انسانهای قوی برای ماموریت های بزرگ است . تفکر دوم اما ادبیات حماسی را نه برای جنگ که برای برانگیختن روحیه خود باوری میداند . بر این اساس تولید کننده ی ادبیات حماسی می خواهد تا یک ملت را متوجه بزرگی ,اهمیت و قدرت بالقوه خود نماید. شاهنامه این احساس غرور و بزرگی را در ایرانیان ایجاد کرد و مرهمی بر زخم های ناشی از حملات بیگانگان بود تا ایرانیان گذشته ی درخشان خود را از یاد نبرده و به آن افتخار کنند.

وی سپس به مقطع دیگری از تاریخ اشاره نمود که ایرانیان شکست های مختلفی را تجربه کرده بودند و تصوف با ورود به عرصه اجتماعی، از دریچه دیگری به مردم نشان داد که دشمن اصلی در درون آنهاست و پهلوانی نه به زور بازو بلکه به مبارزه با با نفس است. این پهلوانی جدید جای پهلوانی قدیم را گرفت . در این زمان مبارزان و قهرمانان جدیدی چون بایزید به نوعی جای رستم شاهنامه را با همان خصوصیات گرفتند.

با حمله مغولان بار دیگر ایرانیان شکست دیگری را تجربه می کنند . در این زمان تصوف نیز رو به انحطاط می رود و فضا مجدداً برای خلق چهره های حماسی جدید باز می شود. در این میان حافظ چهره های حماسی جدید را تعریف و به جامعه معرفی می نماید:

نه هر که چهره برافروخت دلبري داند
نه هر که اينه سازد سکندري داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داري و آيين سروري داند
هزار نکته باریکتر ز مو این جاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند

او در پایان اینگونه نتیجه گرفت که قهرمانان جدید انسانهائی هستند که شکست خوردن را قاعده ی بازی می دانند. قهرمانان انسانهای وارسته ای هستند که می توانند ارزشهای خود را پیدا کنند و علیرغم شکست ظاهری مجدداً خود را باز سازی نموده و ارزشهای انسانی را در خود زنده نگه دارند.

سخن آخر اینکه دیوان حافظ پر از آرزوست , وی قهرمان آرزوهاست.

بود آیا که در میکده ها بگشایند
گره از کار فروبسته ما بگشایند...

وی با این جمله که «قهرمان آرزوها را حافظ بازسازی می نماید» سخنان خود را به پایان رساند. در بخش دوم دکتر مهران راد با صبر و حوصله و در فضای بسیار دوستانه به سئوالات حاضرین پاسخ داد.

علاقه مندان می توانند فیلم کامل سخنرانی ایشان را در قسمت آوا و نوا مشاهده کنند.

مختصری از بیوگرافی مهران راد:

  • کارشناس ادبیات فارسی , شاعر , نویسنده و مدیر انجمن فرهنگی واترلو
  • دوازده سال سابقه تدریس متون کلاسیک ادب فارسی در دانشگاه واترلو
  • تالیف و تحقیق در حوزه حافظ شناسی شامل کتاب و مقالات
  • چاپ سه کتاب در حوزه واژگان و شعر محلی مردم کرمان